دعای ندبه مهدیه قیدار
یا اباصالح المهدی ادرکنی
| ||
به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران،
حضرت آیتالله خامنهای در دیدار در دیدار با پنجاه هزار فرمانده بسیج
سراسر كشور، در ۹۲.۰۸.۲۹ بخش اول سخنان خود را به حماسه زینب كبری
(سلاماللهعلیها) اختصاص دادند و عامل مولّد صبر زینبی را «صدق در پیمان
الهی» دانستند. به مناسبت فرا رسیدن اربعین حسینی پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR كلیپ صوتی «آزمون صداقت» را درباره شخصیت والای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) تهیه و منتشر كرد. بخشی از سخنان حضرت آیتالله خامنهای كه در این كلیپ صوتی میشنوید: * اربعین در حادثهى كربلا یك شروع بود؛ یك آغاز بود. بعد از آنكه قضیهى كربلا انجام گرفت- آن فاجعهى بزرگ اتفاق افتاد- حادثهى اسارتها پیام را باید منتشر مىكرد و خطبهها و افشاگرىها و حقیقتگوئىهاى حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجاد (علیه الصلاه و السلام) مثل یك رسانهى پرقدرت باید فكر و حادثه و هدف و جهتگیرى را در محدودهى وسیعى منتشر مىكرد؛ و كرد. بیانات در دیدار جمعى از مردم آذربایجان شرقی - ۱۳۸۷/۱۱/۲۸ برای مطالعه برروی ادامه مطلب کلیک کنید........ * حماسهى بزرگى كه عرض كردیم، حماسهى زینب كبرى (سلام الله علیها) است كه مكمّل حماسهى عاشورا است؛ بلكه به یك معنا حماسهاى كه بىبى زینب كبرى (سلام الله علیها) بهوجود آورد، احیاكننده و نگهدارندهى حماسهى عاشورا شد. عظمت كار زینب كبرى (علیهاالسّلام) را نمیشود در مقایسهى با بقیّهى حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را در مقایسهى با خود حادثهى عاشورا سنجید؛ و انصافاً این دو عِدل یكدیگرند. این انسان باعظمت، این بانوى بزرگ اسلام بلكه بشریّت، توانست در مقابل كوه سنگین مصائب، قامت خود را استوار و برافراشته نگهدارد؛ حتّى لرزشى هم در صداى این بانوى بزرگ از اینهمه حادثه پدید نیامد؛ هم در مواجههى با دشمنان، هم در مواجههى با مصیبت و حوادث تلخ، مثل یك قلّهى سرافراز استوارى ایستاد؛ درس شد، الگو شد، پیشوا شد، پیشرو شد. در بازار كوفه، در حال اسارت، آن خطبهى شگفتآور را ایراد كرد: «یا اَهلَالكوفَةِ یا اَهلَ الخَتلِ و الغَدرِ اَ تَبكونَ، اَلا فَلا رَقأَتِ العَبرَةُ وَ لاهَدَأَتِ الزَّفرَةُ اِنَّما مَثَلُكُم كَمَثَلِ التِى نَقَضَت غَزلَها مِن بَعدِ قُوَّةٍ اَنكاثاً» تا آخر؛(۱) لفظ مثل پولادْ محكم، معنا مثل آبِ روان تا اعماق جانها مىنشیند. در آنچنان وضعیّتى زینب كبرى مثل خود امیرالمؤمنین حرف زد؛ تكان داد دلها را، جانها را و تاریخ را؛ این سخن ماند در تاریخ؛ این در مقابل مردم در محمل اسارت. بعد هم، هم در مقابل ابنزیاد در كوفه، هم چند هفته بعد در مقابل یزید در شام، با آنچنان قدرتى سخن گفت كه، هم دشمن را تحقیر كرد، هم سختىهایى را كه دشمن تحمیل كرده بود، تحقیر كرد. شما میخواهید خاندان پیغمبر را به خیال باطل خودتان مغلوب كنید، منكوب كنید، ذلیل كنید؟ لِلّهِ العِزَّةُ وَ لِرَسولِهِ وَ لِلمُؤِمنین.(۲) مجسّمهى عزّت است زینب كبرى، همچنانكه حسین بن على (علیهالسّلام) در كربلا، در روز عاشورا مجسّمهى عزّت بود. نگاه او به حوادث با نگاه دیگران فرق دارد؛ [با] آنهمه مصیبت، وقتى دشمن میخواهد او را شماتت كند، میگوید: ما رَاَیتُ اِلّا جَمیلاً؛(۳) آنچه دیدم زیبا بود؛ شهادت بود، داغ بود، امّا در راه خدا بود، براى حفظ اسلام بود، ایجاد یك جریانى بود در طول تاریخ تا امّت اسلام بفهمند كه چهكار باید بكنند، چگونه باید حركت كنند، چگونه باید بایستند. این كارِ بزرگِ حماسهى زینبى است؛ این عزّتِ ولىّ خدا است. زینب كبرى از اولیاءالله است؛ عزّت او عزّت اسلام است؛ اسلام را عزیز كرد، قرآن را عزیز كرد. ما البتّه آن بلندپروازى را نداریم، آن همّت را نداریم كه بخواهیم بگوییم رفتار این بانوى بزرگ الگوى ما است؛ ما كوچكتر از این حرفها هستیم؛ امّا باید بههرحال حركت ما در جهت حركت زینبى باشد؛ باید همّت ما، عزّت اسلام و عزّت جامعهى اسلامى و عزّت انسان باشد؛ همانكه خداى متعال با احكام دینى و شرایعِ بر پیغمبران، مقرّر فرموده است. آنچه در بخش اوّل عرایضم میخواهم كوتاه عرض بكنم براى شما عزیزان بسیجى و جوانان عزیز، این است كه یكى از عوامل مولّد این روحیّه و این صبر در زینب كبرى (سلام الله علیها) و در دیگر اولیاءاللّهى كه اینجور حركت كردند، صدق است؛ صادقانه با پیمان خداى متعال برخورد كردن، دل را صادقانه به راه خدا سپردن؛ این خیلى مهم است. در قرآن كریم این صدق را، هم براى انبیاء عظام الهى لازم میشمرد: وَ اِذ اَخَذنا مِنَ النَّبِیّینَ میثاقَهُم وَ مِنكَ وَ مِن نوحٍ وَ اِبرهیمَ وَ موسى وَ عیسى ابنِ مَریَمَ وَ اَخَذنا مِنهُم میثقاً غَلیظاً، لِیَسئَلَ الصَّدِقینَ عَن صِدقِهِم؛(۴) اى پیامبر ما از تو پیمان گرفتیم و از نوح و ابراهیم و موسى و عیسى پیمان گرفتیم - از همهى پیغمبران پیمان گرفتیم - و این پیمان، پیمان بسیار محكم و غلیظى است - در لِیسئَل، "لام" به تعبیر ما طلبهها "لام" عاقبت است - و نتیجهى این پیمان این است كه این پیغمبران بزرگ مورد سؤال قرار میگیرند از صدقى كه در قبال این پیمان نشان دادند و بهخرج دادند؛ یعنى پیغمبر ما و پیغمبران بزرگ الهى باید در پیشگاه پروردگار عَرضه كنند میزانِ صداقتى را كه در مقام اِعمال این میثاق الهى به كار بردند؛ این مال پیغمبران؛ در مورد مردم معمولى و مؤمنین [هم میفرماید]: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَّن قَضى نَحبَهُ وَ مِنهُم مَن یَنتَظِر وَ ما بَدَّلُوا تَبدیلاً، لِیَجزِىَ اللهُ الصَّدِقینَ بِصِدقِهِم و یُعَذِّبَ المُنافِقینَ اِن شاء.(۵) در مورد پیغمبران بزرگ، نقطهى مقابل صادق را كافر قرار داد: و اَعَدَّ لِلكفِرینَ عذاباً اَلیما.(۶) در مورد این مؤمنین، نقطهى مقابل صادقین را منافقین قرار داد، كه در اینها نكتههایى هست. از من و شما هم سؤال میكنند دربارهى وعده و عهدى كه با خدا كردیم؛ ما با خدا معاهده داریم. ۱) لهوف، ص ۱۴۶؛ الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۰۳ ۲) سورهى منافقون، بخشى از آیهى ۸ ۳) لهوف، ص ۱۶۰ ۴) سورهى احزاب، آیهى ۷ و بخشى از آیهى ۸ ۵) سورهى احزاب، آیهى ۲۳ و بخشى از آیهى ۲۴ ۶) سورهى احزاب، بخشى از آیهى ۸ بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر كشور - ۱۳۹۲.۰۸.۲۹ [ جمعه 16 اسفند 1392 ] [ 01:06 ب.ظ ] [
بهروز مظفری ]
|
||
[ فالب وبلاگ : صالحون] [ Weblog Themes By : Salehon.ir] |